آمریکا و چین... نبردی شدید در دنیای در حال تغییر
August 9, 202511 بازدیدهازمان مطالعه: 3 دقیقه

اندازه فونت
16
به آرامی رابطه بین ایالات متحده و چین از همکاری اقتصادی به رویارویی استراتژیک تبدیل شده است، که شامل جنگهای تجاری، تحریمهای فناوری و آمادگیهای نظامی میشود. حقیقت پشت این انگیزهها در چالش چین با نظام اقتصادی جهانی نهفته است که به مدت چند دهه تحت سلطه آمریکا بوده است.
سرمایهداری غربی به "تبادل نابرابر" متکی است، جایی که کشورهای مرکزی (ایالات متحده و اروپا) از منابع و نیروی کار ارزان در کشورهای حاشیهای مانند چین که قبلاً مدل ایدهآلی برای این نظام بود، بهرهبرداری میکنند:
در دهه 1990، دستمزد کارگران چینی کمتر از یک دلار در ساعت بود، که آن را به بهشتی برای شرکتهای چندملیتی مانند اپل تبدیل کرد، که به لطف نیروی کار چینی 572 دلار از هزینه هر دستگاه آیپد را صرفهجویی کرد.
چین مجبور بود میلیونها کالا را صادر کند تا یک هواپیما از بوئینگ بخرد، اما این معادله را پس از 2010 با:
افزایش دستمزدها که به 8 دلار در ساعت رسید، و از طریق بهبود شرایط تبادل تجاری که دیگر نیازی به صادرات مقادیر زیاد برای خرید فناوری نداشت، شکست. و کالاهای با کیفیت بالایی تولید کرد که با خود غرب رقابت میکند.
این تغییر تهدیدی برای سود شرکتهای غربی است که به بهرهبرداری از نیروی کار ارزان عادت کردهاند و آمریکا را وادار به تلاش برای بازگرداندن چین به نقش تأمینکننده متواضع میکند.
یکی از ارکان سلطه غربی، انحصار فناوری (چیپها، هواپیماها، داروها و غیره) است. اما چین با:
شبکه قطارهای فوقالعاده سریع (بزرگترین در جهان). و هواپیماهای تجاری داخلی مانند (کوماک C919). و رهبری در انرژیهای تجدیدپذیر و هوش مصنوعی به این چالش پاسخ داده است. و چیپهای پیشرفتهای را با وجود تحریمها توسعه داده است (مانند پردازندههای هواوی 7nm). این امر وابستگی جنوب جهانی به غرب را پایان میدهد و گزینههای ارزانتری برای کشورهای در حال توسعه فراهم میکند.
این امر آمریکا را به اتخاذ اقدامات زیادی وادار کرده است، از جمله:
تحریمهایی علیه شرکتهایی مانند هواوی. و ممنوعیت صادرات چیپهای پیشرفته به چین. به علاوه فشار بر متحدان غربی برای تحریم فناوری چینی.
آمریکا چین را به عنوان "تهدید نظامی" متهم میکند، اما اعداد چیز دیگری میگویند:
هزینه نظامی چین به ازای هر نفر کمتر از میانگین جهانی و یک دهم هزینه آمریکاست. و آمریکا 800 پایگاه نظامی خارجی دارد، در حالی که چین تنها یک پایگاه (در جیبوتی) دارد.
چین در 40 سال گذشته جنگی آغاز نکرده است، در حالی که آمریکا از سال 2001 به 14 کشور حمله کرده است.
آنچه آمریکا امروز به دنبالش است، وادار کردن چین به افزایش هزینههای نظامی به قیمت توسعه اقتصادی است. و ترساندن کشورها از همکاری با پکن.
تا سال 2010، چین "کارگاه جهانی" بود که به منافع شرکتهای غربی خدمت میکرد. اما پس از اینکه شروع به توسعه فناوریهای خود و افزایش سطح معیشت کارگرانش کرد (که منجر به کاهش سود شرکتهای خارجی میشود). و ایجاد پروژههایی مانند کمربند و جاده (برای اتصال جهان خارج از سلطه غربی). به اولین کشور در حال توسعه تبدیل شد که انحصار فناوری و ثروت را شکست، که تهدیدی برای نظام جهانی است که قرنها تحت کنترل غرب بوده است.
سرمایهداری غربی به "تبادل نابرابر" متکی است، جایی که کشورهای مرکزی (ایالات متحده و اروپا) از منابع و نیروی کار ارزان در کشورهای حاشیهای مانند چین که قبلاً مدل ایدهآلی برای این نظام بود، بهرهبرداری میکنند:
در دهه 1990، دستمزد کارگران چینی کمتر از یک دلار در ساعت بود، که آن را به بهشتی برای شرکتهای چندملیتی مانند اپل تبدیل کرد، که به لطف نیروی کار چینی 572 دلار از هزینه هر دستگاه آیپد را صرفهجویی کرد.
چین مجبور بود میلیونها کالا را صادر کند تا یک هواپیما از بوئینگ بخرد، اما این معادله را پس از 2010 با:
افزایش دستمزدها که به 8 دلار در ساعت رسید، و از طریق بهبود شرایط تبادل تجاری که دیگر نیازی به صادرات مقادیر زیاد برای خرید فناوری نداشت، شکست. و کالاهای با کیفیت بالایی تولید کرد که با خود غرب رقابت میکند.
این تغییر تهدیدی برای سود شرکتهای غربی است که به بهرهبرداری از نیروی کار ارزان عادت کردهاند و آمریکا را وادار به تلاش برای بازگرداندن چین به نقش تأمینکننده متواضع میکند.
یکی از ارکان سلطه غربی، انحصار فناوری (چیپها، هواپیماها، داروها و غیره) است. اما چین با:
شبکه قطارهای فوقالعاده سریع (بزرگترین در جهان). و هواپیماهای تجاری داخلی مانند (کوماک C919). و رهبری در انرژیهای تجدیدپذیر و هوش مصنوعی به این چالش پاسخ داده است. و چیپهای پیشرفتهای را با وجود تحریمها توسعه داده است (مانند پردازندههای هواوی 7nm). این امر وابستگی جنوب جهانی به غرب را پایان میدهد و گزینههای ارزانتری برای کشورهای در حال توسعه فراهم میکند.
این امر آمریکا را به اتخاذ اقدامات زیادی وادار کرده است، از جمله:
تحریمهایی علیه شرکتهایی مانند هواوی. و ممنوعیت صادرات چیپهای پیشرفته به چین. به علاوه فشار بر متحدان غربی برای تحریم فناوری چینی.
آمریکا چین را به عنوان "تهدید نظامی" متهم میکند، اما اعداد چیز دیگری میگویند:
هزینه نظامی چین به ازای هر نفر کمتر از میانگین جهانی و یک دهم هزینه آمریکاست. و آمریکا 800 پایگاه نظامی خارجی دارد، در حالی که چین تنها یک پایگاه (در جیبوتی) دارد.
چین در 40 سال گذشته جنگی آغاز نکرده است، در حالی که آمریکا از سال 2001 به 14 کشور حمله کرده است.
آنچه آمریکا امروز به دنبالش است، وادار کردن چین به افزایش هزینههای نظامی به قیمت توسعه اقتصادی است. و ترساندن کشورها از همکاری با پکن.
تا سال 2010، چین "کارگاه جهانی" بود که به منافع شرکتهای غربی خدمت میکرد. اما پس از اینکه شروع به توسعه فناوریهای خود و افزایش سطح معیشت کارگرانش کرد (که منجر به کاهش سود شرکتهای خارجی میشود). و ایجاد پروژههایی مانند کمربند و جاده (برای اتصال جهان خارج از سلطه غربی). به اولین کشور در حال توسعه تبدیل شد که انحصار فناوری و ثروت را شکست، که تهدیدی برای نظام جهانی است که قرنها تحت کنترل غرب بوده است.