سوریه و اسرائیل مذاکراتی در سایه تشدید.. پیامهای قدرت و گزینههای صلح
September 7, 2025178 بازدیدهازمان مطالعه: 3 دقیقه

اندازه فونت:
16
در حالی که اخبار مربوط به مذاکرات غیرمستقیم بین دمشق و تلآویو تحت نظارت آمریکا افزایش مییابد، کارایی این مسیرها در واقعیت پر از حملات هوایی و ویرانی آزمایش میشود. در صحنهای که با دیپلماسی تناقض دارد، اسرائیل به تشدید نظامی خود در عمق سوریه ادامه میدهد، که این سوال اساسی را مطرح میکند: آیا مذاکرات با زبان قدرت به جای زبان صلح مدیریت میشود؟
حملات هوایی اخیر اسرائیل که به مواضع نظامی و حتی اطراف کاخ ریاستجمهوری در دمشق آسیب رسانده، تنها عملیاتهای نظامی جداگانه نیستند. اینها پیامهای دوگانهای هستند: برای طرفهای مذاکره که اسرائیل دست بالا را دارد و برای داخل اسرائیل که دولت نتانیاهو هنوز قادر به "بازدارندگی" است با وجود بحرانهای سیاسی و فساد احاطهکننده.
تناقض این است که این تشدید همزمان با گزارشهایی است که از توافق نزدیک تحت وساطت آمریکا و کشورهای خلیج فارس خبر میدهند. در حالی که وزیر امور خارجه سوریه، اسعد الشیبانی، با مقامات اسرائیلی در پاریس دیدار میکند، جنگندههای اسرائیلی به تازگی یک حمله جدید بر روی حومه دمشق انجام دادهاند. این معادله نشاندهنده تمایل واقعی به صلح نیست، بلکه به استراتژی "مذاکره از موضع قدرت" اشاره دارد.
رئیسجمهور سوریه، احمد الشرع، تلاش کرد تا نگرانیها را با بیان اینکه مذاکرات بر احیای توافقنامه تفکیک نیروها در سال 1974 متمرکز است، کاهش دهد و هر گونه صحبت درباره عادیسازی را رد کرد. اما اسرائیل، با ادامه تجاوزاتش، به نظر میرسد که شرایطی فراتر از آن را تحمیل میکند: تسلیم کامل و نه تسویه متوازن.
بحران داخلی اسرائیل نقش محوری در این تشدید ایفا میکند. بنیامین نتانیاهو، که با جلسات بازجویی درباره پروندههای فساد و انتقادات به دلیل ناکامیهای هفتم اکتبر مواجه است، بازی قدیمی را دوباره تولید میکند: صادرات بحرانهای داخلی از طریق تشدید نظامی.
اما خطر واقعی در این است که این تشدید ممکن است هر فرصتی برای رسیدن به توافق را تضعیف کند. بمباران اسرائیلیها بر روی ساختمان ستاد کل در دمشق سوریه را وادار به تقویت اتحادهایش با ترکیه کرده است، جایی که توافقی برای همکاری نظامی امضا کرده است. این بدان معناست که فشار اسرائیلی ممکن است دمشق را به سمت اتحادهای جایگزین سوق دهد به جای ارائه امتیازات.
به نظر میرسد اسرائیل با سوریه از منطق "نگرانی وجودی" که خود مراکز تحقیقاتی اسرائیلی به آن اشاره کردهاند، برخورد میکند. اما این منطق ممکن است گمراهکننده باشد، زیرا تشدید مداوم امنیتی برای اسرائیل به ارمغان نمیآورد، بلکه منطقه را به سمت بیثباتی بیشتر سوق میدهد و فرصتهای صلحی را که ممکن است آخرین امید برای دستیابی به ثبات منطقهای باشد، تضعیف میکند.
پیامی که اسرائیل از طریق حملات هواییاش ارسال میکند واضح است: قدرت تنها زبانی است که آن را میفهمند. اما سوالی که تلآویو نادیده میگیرد این است: وقتی دمشق و متحدانش درک کنند که پاسخ به زبان قدرت تنها با زبان مشابهی است، چه خواهند کرد؟ در آن زمان مذاکرات نه درباره توافق امنیتی، بلکه درباره مدیریت یک درگیری پیچیدهتر و خطرناکتر خواهد بود.
حملات هوایی اخیر اسرائیل که به مواضع نظامی و حتی اطراف کاخ ریاستجمهوری در دمشق آسیب رسانده، تنها عملیاتهای نظامی جداگانه نیستند. اینها پیامهای دوگانهای هستند: برای طرفهای مذاکره که اسرائیل دست بالا را دارد و برای داخل اسرائیل که دولت نتانیاهو هنوز قادر به "بازدارندگی" است با وجود بحرانهای سیاسی و فساد احاطهکننده.
تناقض این است که این تشدید همزمان با گزارشهایی است که از توافق نزدیک تحت وساطت آمریکا و کشورهای خلیج فارس خبر میدهند. در حالی که وزیر امور خارجه سوریه، اسعد الشیبانی، با مقامات اسرائیلی در پاریس دیدار میکند، جنگندههای اسرائیلی به تازگی یک حمله جدید بر روی حومه دمشق انجام دادهاند. این معادله نشاندهنده تمایل واقعی به صلح نیست، بلکه به استراتژی "مذاکره از موضع قدرت" اشاره دارد.
رئیسجمهور سوریه، احمد الشرع، تلاش کرد تا نگرانیها را با بیان اینکه مذاکرات بر احیای توافقنامه تفکیک نیروها در سال 1974 متمرکز است، کاهش دهد و هر گونه صحبت درباره عادیسازی را رد کرد. اما اسرائیل، با ادامه تجاوزاتش، به نظر میرسد که شرایطی فراتر از آن را تحمیل میکند: تسلیم کامل و نه تسویه متوازن.
بحران داخلی اسرائیل نقش محوری در این تشدید ایفا میکند. بنیامین نتانیاهو، که با جلسات بازجویی درباره پروندههای فساد و انتقادات به دلیل ناکامیهای هفتم اکتبر مواجه است، بازی قدیمی را دوباره تولید میکند: صادرات بحرانهای داخلی از طریق تشدید نظامی.
اما خطر واقعی در این است که این تشدید ممکن است هر فرصتی برای رسیدن به توافق را تضعیف کند. بمباران اسرائیلیها بر روی ساختمان ستاد کل در دمشق سوریه را وادار به تقویت اتحادهایش با ترکیه کرده است، جایی که توافقی برای همکاری نظامی امضا کرده است. این بدان معناست که فشار اسرائیلی ممکن است دمشق را به سمت اتحادهای جایگزین سوق دهد به جای ارائه امتیازات.
به نظر میرسد اسرائیل با سوریه از منطق "نگرانی وجودی" که خود مراکز تحقیقاتی اسرائیلی به آن اشاره کردهاند، برخورد میکند. اما این منطق ممکن است گمراهکننده باشد، زیرا تشدید مداوم امنیتی برای اسرائیل به ارمغان نمیآورد، بلکه منطقه را به سمت بیثباتی بیشتر سوق میدهد و فرصتهای صلحی را که ممکن است آخرین امید برای دستیابی به ثبات منطقهای باشد، تضعیف میکند.
پیامی که اسرائیل از طریق حملات هواییاش ارسال میکند واضح است: قدرت تنها زبانی است که آن را میفهمند. اما سوالی که تلآویو نادیده میگیرد این است: وقتی دمشق و متحدانش درک کنند که پاسخ به زبان قدرت تنها با زبان مشابهی است، چه خواهند کرد؟ در آن زمان مذاکرات نه درباره توافق امنیتی، بلکه درباره مدیریت یک درگیری پیچیدهتر و خطرناکتر خواهد بود.