مرزهای بسته دوباره باز میشوند: چرا سوریه و لبنان نقشه ارتباط بین خود را دوباره شکل میدهند؟
September 10, 2025326 بازدیدهازمان مطالعه: 2 دقیقه

اندازه فونت:
16
بین ویرانههای پلهای آسیبدیده و آثار بمباران اسرائیلی، نشانههای فصل جدیدی در روابط سوریه و لبنان شروع به ظهور میکند. نشست دمشق که مسئولان دو کشور را گرد هم آورد، تنها یک دیدار روتین نبود، بلکه اعلام عملی از تمایل مشترک برای شکستن موانع ناشی از سالها جنگ و تقسیم بود.
تصمیم به بازسازی مرزهای مشترک دارای دلالتهایی فراتر از جنبه فنی است. باز کردن مرزهایی مانند دبوسیه و العریضة و پل قمار تنها به معنای بازگشت به راههای تجاری نیست، بلکه بازپیوندی به مناطق جغرافیایی و انسانی است که سالها پاره پاره ماندهاند. حمایتی که سازمان مهاجرت بینالمللی برای بازسازی پل دبوسیه ارائه میدهد، اهمیت نمادینی دارد.
دو اقتصاد آسیبدیده در این دو کشور نخستین بهرهبرداران از این اقدام خواهند بود. حرکت کامیونها از طریق مرز جوسیه تنها کالاها را منتقل نخواهد کرد، بلکه فرصتهای شغلی و امید به رونق تجاری را نیز به همراه خواهد داشت که زندگی را به مناطق مرزی که از بسته شدن و حاشیهنشینی رنج میبردند، بازمیگرداند. کاهش پیشبینی شده در هزینههای حمل و نقل، تولید کشاورزان و بازرگانان کوچک را که سالها در انتظار روزی بودند که کالاهایشان بدون موانع عبور کند، رونق خواهد بخشید.
اما مهمتر از همه اینها بعد انسانی است. گسترش اقشار سوریهایی که اجازه ورود به لبنان را دارند به این معناست که خانوادهها پس از جدایی دوباره به هم میپیوندند، دانشآموزانی که تحصیلات خود را ادامه خواهند داد و بیمارانی که درمان خود را دریافت خواهند کرد. مرزهایی که روزگاری خط قرمزی سخت برای عبور بودند، به پلهایی برای ارتباط و همکاری تبدیل میشوند.
این تحول از هیچجا نیامده است. سقوط نظام اسد در دسامبر گذشته درهای جدیدی را برای تعریف مجدد رابطه بین دو کشور باز کرد. پنج مرزی که سوریه و لبنان را به هم متصل میکند، دیگر مرزهایی بین دو نظام متضاد نیستند، بلکه کانالهای ارتباطی بین دو کشوری هستند که در تلاشند از چرخه جنگ خارج شوند.
با این حال، چالشها همچنان وجود دارند. زیرساختهای آسیبدیده نیاز به سرمایهگذاریهای کلان دارند و اعتماد از دست رفته بین دو طرف به زمان نیاز دارد تا بازگردد و ترس از بازگشت به بسته شدن همچنان در ذهن همه حاضر است. موفقیت نیازمند اراده سیاسی مستمر، حمایت بینالمللی و بالاتر از همه، باوری است که منافع دو ملت به آیندهای مشترک وابسته است.
تصمیم به بازسازی مرزهای مشترک دارای دلالتهایی فراتر از جنبه فنی است. باز کردن مرزهایی مانند دبوسیه و العریضة و پل قمار تنها به معنای بازگشت به راههای تجاری نیست، بلکه بازپیوندی به مناطق جغرافیایی و انسانی است که سالها پاره پاره ماندهاند. حمایتی که سازمان مهاجرت بینالمللی برای بازسازی پل دبوسیه ارائه میدهد، اهمیت نمادینی دارد.
دو اقتصاد آسیبدیده در این دو کشور نخستین بهرهبرداران از این اقدام خواهند بود. حرکت کامیونها از طریق مرز جوسیه تنها کالاها را منتقل نخواهد کرد، بلکه فرصتهای شغلی و امید به رونق تجاری را نیز به همراه خواهد داشت که زندگی را به مناطق مرزی که از بسته شدن و حاشیهنشینی رنج میبردند، بازمیگرداند. کاهش پیشبینی شده در هزینههای حمل و نقل، تولید کشاورزان و بازرگانان کوچک را که سالها در انتظار روزی بودند که کالاهایشان بدون موانع عبور کند، رونق خواهد بخشید.
اما مهمتر از همه اینها بعد انسانی است. گسترش اقشار سوریهایی که اجازه ورود به لبنان را دارند به این معناست که خانوادهها پس از جدایی دوباره به هم میپیوندند، دانشآموزانی که تحصیلات خود را ادامه خواهند داد و بیمارانی که درمان خود را دریافت خواهند کرد. مرزهایی که روزگاری خط قرمزی سخت برای عبور بودند، به پلهایی برای ارتباط و همکاری تبدیل میشوند.
این تحول از هیچجا نیامده است. سقوط نظام اسد در دسامبر گذشته درهای جدیدی را برای تعریف مجدد رابطه بین دو کشور باز کرد. پنج مرزی که سوریه و لبنان را به هم متصل میکند، دیگر مرزهایی بین دو نظام متضاد نیستند، بلکه کانالهای ارتباطی بین دو کشوری هستند که در تلاشند از چرخه جنگ خارج شوند.
با این حال، چالشها همچنان وجود دارند. زیرساختهای آسیبدیده نیاز به سرمایهگذاریهای کلان دارند و اعتماد از دست رفته بین دو طرف به زمان نیاز دارد تا بازگردد و ترس از بازگشت به بسته شدن همچنان در ذهن همه حاضر است. موفقیت نیازمند اراده سیاسی مستمر، حمایت بینالمللی و بالاتر از همه، باوری است که منافع دو ملت به آیندهای مشترک وابسته است.